من شدم رودخونه دلم یه مرداب ...
یه زمانی این به نظرم بی معنی ترین جمله ای بود که شنیده بودم
امروز که با خودم داشتم این و می خوندم به نظرم خیلی قشنگ اومد! انگار تازه فهمیده باشم چی میگه ...
من شدم رودخونه ....
خواب دیدم یه روزه رفتم ایران
موقع برگشت زار میزدم
حس این و داشتم که این آخرین باره که میام ایران
زار میزدم
یه بار دیگه اینجوری تو خواب زار زده بودم
حامله بودم ۶ ماهه اینا و خبردار نشده بودم
جنین ۶ ماهه آدمه ولی من بچه نمی خوام
زاااار میزدم
No comments:
Post a Comment